راستش ،داریوش هیچوقت خواننده ی مورد علاقه ی من نبوده و نیست...
برعکس همیشه عاشق ابی بودم و هستم
مامانم میگه ابی جلفه! اما من دقیقا همون دیوانه بازی هاش رو عاشقم
اما گاهی بعضی ترانه های داریوش آنقدر فوق العاده اند که از گوش دادن به آن ها خسته نمی شوم
یک ترانه ای است که لیلا کسری آن را گفته...که اسم هنری اش هدیه بوده و بر اثر سرطان از دنیا رفته...11 سال هم با این مهمان در خانه ی خود زندگی کرده و آخر سر هر دو خانه را ترک کرده اند...برای زندگی خودش هم ترانه گفته:
مثل باد سرد پاییز غم لعنتی به من زد | حتی باغبون نفهمید که چه آفتی به من زد | |
رگ و ریشه هام سیاه شد تو تنم جوونه خشکید | اما این دل صبورم به غم زمونه خندید | |
آسمون مست جنونی، آسمون تشنه خونی | آسمون مست گناهی، آسمون چه روسیاهی | |
اگه زندگی عذابه، یه حباب روی آبه | من به گریهها میخندم میگم این همش یه خوابه | |
آسمون تو مرگ عشق و توی یاخته هام نوشتی | این یه غمنامه تلخه که تو سر تا پام نوشتی | |
من به لحظه شکستم اگه نزدیک اگه دورم | از ترحم تو بیزار که خودم سنگ صبورم | |
آسمون تیشه ت شکسته من دیگه رو پام می مونم | منو از تنم بگیری تو ترانه هام می مونم |
واقعا هم عین واقعیته و توی ترانه هاش مونده،که یکی از ترانه هاش سالها بعد،تنهایی دخترکی رو پر میکنه ...
اون ترانه اینه که داریوش هم خوندتش:
شیرین من تلخی نکن با عاشق
تموم میشن گم میشن این دقایق
دنیای ما مال من و تو این نیست
رو کوه دیگه فرهاد کوه کنی نیست
یه روزی میاد که نمیدونیم چی هستیم
یار کی بودیم و عشق کی بودیم وچی هستیم
شیرین شیرینم واسه تو شدم یه فرهاد
شیرین شیرینم نده زندگیم رو برباد
من نمیگم فرهاد کوهکنم من
تیشه به کوهها که نمیزنم من
فرهاد عاشقم قلم تیشمه
از تو نوشتن همه اندیشمه
- ۹۶/۰۶/۱۷